معنی از ملزومات سوارکاری

لغت نامه دهخدا

سوارکاری

سوارکاری. [س َ] (حامص مرکب) عمل سوارکار. شغل سوارکار. رجوع به ماده ٔ قبل شود.


ملزومات

ملزومات. [م َ](ع ص، اِ) ج ِ ملزومه، تأنیث ملزوم. رجوع به ملزوم شود. || آنچه برای اداره یا وزارتخانه ای لازم است از میز و صندلی و قلم و مرکب و دوات و جز آن.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- اداره ٔ(دایره ٔ) ملزومات، اداره ای که در آن به اسباب محتاج الیه وزارتخانه و غیره رسند چون میز و صندلی و قلم و کاغذ و امثال آن.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرهنگستان ایران کارپردازی را به جای آن پذیرفته است.

فرهنگ فارسی هوشیار

ملزومات

(تک: ملزومه) در فارسی: کار پردازی در تازی: باییدگان (اسم) جمع ملزومه (ملزوم) یا اداره (دایره) ملزومات. کار پردازی

فرهنگ عمید

سوارکاری

مهارت و چابکی در اسب‌سواری، چابک‌سواری،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ملزومات

پیش نیاز ها

واژه پیشنهادی

ملزومات کار

سورسات


از ابزارهای سوارکاری

مهمیز

افسار

رکاب

زین

عنان

معادل ابجد

از ملزومات سوارکاری

1030

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری